با سلام خدمت کاربران محترم امروز قالب ازمایشی جدید رو قرار دادیم امیدواریم خوشتون بیاد 94/05/10
از خواب بیدار شدم رفتم تو آشپزخونه مامانم داشت بالای قابلمه ی نذر دعا می کرد یهو من که اومدم گفت : خدایا همین این رو می گما.........
نمی دونم چی داشت پشت سرم می گفت به خدا :|
.
.
دیگر هیچ چیز نمیخواهد مرا تسکین دهد.
دور از تو من شهری در شبم ای آفتاب
و غروبت مرا میسوزاند.
من به دنبالِ سحری سرگردان میگردم
.
.
.
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
بوقت صبح قیامت که سر زخاک بر آرم
به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
.
.
.
یشب پشت چراغ قرمز یه دختره خشگل و ناز توی یه سانتافه بود .
براش دست تکون دادم ، اونم همینکارو کرد و بوسم برام پرت کرد ، خلاصه عشق وصفا و صمیمیت
.
.
.
.
فقط تنها ایرادی که داشت این بود که سنش حدودِ 4 یا 5 سال بود :/
.
.
.
قانون دوم نیوتن: عشق در پسر ها هرگز از بین نمی رود، بلکه از دختری به دختر دیگر انتقال می یابد
.
.
.
ما نسلی هستیم که از پشتِ قابهایِ شیشه ای مانیتور
یکـدیگـر را در آغوش کشیدیم
.
.
.
شب است و دل درون من دوباره شکوه می کند
ز هجر عشقت و غمت ببین دلم چه می کند
دو چشم خسته دم به دم به لحظه لحظه ی وجود
برای تو بیا ببین نشسته گریه می کند
(تنهاترین
.
.
.
نظرات شما عزیزان: